من نوشت

جانم جایی بین کلمه ها ، روی زمین سیاه سطر و زیر سقف بی سقف فاصله نهفته است .

من نوشت

جانم جایی بین کلمه ها ، روی زمین سیاه سطر و زیر سقف بی سقف فاصله نهفته است .

یک سوال ؟!

بی بی سی فیلتر شده !نمی دانم با فیلتر شدن سایت فارسی بی بی سی  که منبع بسیاری از گزارشات روزنامه های ایرانی بود ، آیا این روزنامه ها همچنان از گزارشات بی بی سی استفاده می کنند یا نه ؟

لابد می گویید اینهمه خبرگزاری فیلتر شده که روزنامه ها و حتی رادیو تلویزیون دولتی با ذکر نامشان از مطالبشان بهره می برند و می خوانند ! این را می دانم اما ، به نظرم برای روزنامه ای مثل شرق  که خبرهای روزانه بی بی سی فارسی بسیاری از ستون های خبری موافقش  را پر می کرد ، گران آید که رویه پیشین را بافیلتر شدن این خبرگزاری نه چندان قابل اطمینان اما پرطرفدار ، پی بگیرد ...

 چرا که عادت بر این بوده ، که انعکاس خبرهای رسانه های خبری خارجی با تفسیر و حاشیه خودی ها به خورد ملت برود ، اما در مورد بی بی سی چنین نبوده و عمدتا مطالبش عینا منعکس می شده است ، همانطور که مطالب ایسنا و ایرنا و ...ینا منعکس می شده ... حال با فیلتر شدنش باید نشست و دید که آیا بی بی سی هم می رود در کنار خبرگزاری فرانسه و آسوشیتد پرس و ...  

این را هم بیافزایید ...

به نوشته ی پیشینم در زمینه شب های برره این را هم افزون کنید :

بارها و بارها و بارها و بارها عبارت فرهنگ سازی را شنیده ایم ، معمولا هم به گله که باید در فلان زمینه مسیولین کشور فرهنگ سازی کنند ... و تقریبا چنین پاسخ و بهانه شنیدیم که فرهنگ سازی سخت است و دشوار و مشمول مرور زمان و ...

اما هیچ دقت کرده اید به این نکته : با نود شب و هر شب کمتر از سه ربع برنامه ذهن و فکر فرهنگی و اجتماعی را در اختیار گرفتند و خود را در آن جای کردند و قضیه تا بدان جا کش آمده که گذشته از ملی شدن زبان برره ای به جای سخن به فارسی ، نمایندگان مجلس برره ای صحبت می کنند ، حجت الاسلامی ولمسلمین ابطحی ( لینک مطلبش را پیدا نکردم ) در وبلاگش برره ای می نویسند و دیروز هم مهندس  عزت الله ضرغامی را دیدیم که مسافر برره  بودند !

آری این را می گوید فرهنگ سازی ... بازهم فرهنگ سازی سخت است ؟یا عزم می خواهد ؟

من این خنده ها را نمی پذیرم

طبق معمول همیشه و هرروز که اگر ببینم نشسته اند به خنده تماشای سریال شب های برره ،شب های حماقت به جدل و بحث می روم ، امروز نیز چنین کردم و از آنتراک بین دو کلاسم در دانشکده ( درست لحظاتی که می کوشی سوپاپ دیگ بخار پز مغرت را اندکی باز کنی ) صحنه بحثی ساختم بس ناجوانمردانه : یک در برابر شش.

وقتی به اعتراض باب سخن گشودم که این چه بساطی است که مشتی ابله برای ما ساخته اند و همه و خودشان را 90 روز است سر کار گذاردند ، دوستی ( اگر شنونده برنامه های رادیوییم بوده اید صدای او را شنیده اید در نقش کلکسیونر اسکناس ) به گله چنین پاسخ داد که ای بابا مردم غم زده و بدبخت ما نباید یک ساعتی ، به دور از جدال های درونی و ماتم زدگی های برونی ، به تفریح بنشینند و همچون دیگر انسان های کره ی زمین خندیدن را تجربه کنند؟

و همین شد دستمایه گپ و گفتی داغ : جوابش دادم اینچنین :

خنده ی ملت ایران هم در طول تاریخ ویژه خودشان بوده است و سبک وسیاقی داشته اند برایش ... دور دست تاریخی ما ، زمانه ای که تلویزیون نبود و ادب تماشا و نمایش الکترونیکی افزون نشده بود به مجموعه ادبیات و فرهنگمان ، طنازان زمانه که من سعدی و کنایه هایش را پدرش می دانم و عبید را فرزندی خلف و دهخدا و جمالزاده را وارثانی با انصاف و حالت و صابری را همرهان معرفت ندیدن ( که قاعدتا باید آنها را همکاران پر سابقه مردکی به نام مهران مدیری بگیریم ) بسیار بود و سبک کارشان چنین که غم و اندوه ملت را ، رنج و محنتی را که زمانه بر دوششان نهاده را ، دستمایه طنزی کنند تا هم غم زمانه را روایت کنند تا همگان بدانند و بماند برای آینده و هم خنده را به چاشنی به درد افزایند و این بیاموزند که مخور غم جهان گذران و بخند به مشکلاتت ... و نا خودآگاه یا شاید هم خود آگاه تاریخ نویسی اجتماعی به روایت شیرین نیز بکنند. من این تلفیق خنده در کنار غم را گام برداشتن در سیر تعادل می دانم ( نه خندیده ای که غم فرامشوت شود و نه به ماتم زده ای می مانی که خنده فراموشت شده است ) . پس این برهان که آری ” ملت ماتم زده به چرندی به نام شب های برره بخندید تا غم فراموشتان شود یا گریبانتان را یک ساعتی برهاند “ را منطقی نمی دانم که هیچ به دلایل زیر بی فایده که مضر می دانم :

1- آنطور که نوشتند و خواندیم چندین میلیارد پول بی زبان ملت را در جهت تحمیقشان به کار بستند.

2- نه روایت درد کردند به زبان طنز ، نه درسی دادند از جنس مخور غم جهان گذران و نه تاریخی نوشتند از جنس کاری که دهخدا کرد در مشروطیت و جمالزاده کرد کمی پس از آن .... تنها به خندیدن به مشتی موجودی خیالی در سرزمینی خیالی رفتیم که معلوم نیست به چه هدف به تصویر کشیده شده اند

3- روی برگردان آیندگان از پیشنیان که ما باشیم نیز شدند . بعید می دانم لذتی که در خواندن دهخدا نامه و چرند و پرند و نوشته های جمالزاده برای ما هست ، در تماشای شب های برره برای آیندگان باشد. ( مگر آنکه از ما سوخته تر و باخته تر باشند )

براستی که اگر اندازه یک نخود برره ای عقل باشد و احترام به خودمان در گذشته گریستن باید به جای خنده ، که چه بودیم در ادب و چه شدیم از بی ادبی ...

 

حکایت گفت و گفت در خبر بیست و سی دقیقه تلویزیون

تهیه کننده محترم خبر بیست و سی دقیقه شبکه دوم سیمای جمهوری اسلامی ایران ، این نکته را در تنظیم خبرهایتان از من حقیر ، فقیر سرا پا تقصیر بپذیرید : هیچگاه در تنظیم خبر دو کلمه مشابه را پشت سر هم نیاورید . چند لحظه قبل ، خبری بدین مضمون از این برنامه پخش شد :

وزیر کار به خبرنگار ما پیرامون این قضیه توضیحی گفت و گفت : ( پخش تصویر وزیر کار ... )

شما را به خدا کلمه ای نبود جایگزین این دو تا گفت پشت سر هم بنشانید . مثلا بگویید : وزیر کار به خبرنگار ما پیرامون این قضیه توضیحی گفت و افزود : ... تازه اصلا عبارت ” وزیر کار به خبرنگار ما پیرامون این قضیه توضیحی گفت “ خودش ذاتا مشکل دارد ... ولی حالا با اغماض از این اشتباه ، اشتباه اول غیر قابل چشم پوشی است . هست؟

اگر اشتباه می گویم اصلاحم کنید اگر نه هم که بپذیرید ...

اندر باب تحسین فیلترینگ ...

خداحافظ خزان در خبرهای امروز آمده است : 48 تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی ، نسبت به فیلترینگ سایت های اینترنتی به آقای صفار هرندی ، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ، اعتراض کردند.

گرچه در گزارشهای مخابره شده ، نیامده که این نمایندگان متعلق به کدام طیف و جناح سیاسی هستند ، اما با توجه به موضع گیریشان ، در زمینه فیلترینگ سایت های خبری رویداد و امروز متعلق به اصلاح طلبان ، می توان حدس زد که از اقلیتی ها هستند .

حالا این حرفها را بگذاریم کنار ، تنها اشارتی باید ، تا به موضوعی که می خواهم امروز بدان بپردازم برسیم :

همه می دانند که فیلترینگ اینترنت عملکرد جالبی نیست و من هم جزو همه ، اما شما را به خدا به خودا ، کمی هم انصاف باید ! اگر همه سایت های اینترنت را حتی ، سایت کمپانی پارس آنلاین سر دسته فیلتر کن های محله را فیلتر کنند اعتراض بایدش اما ، اعتراض به فیلتر کردن سایت حسین درخشان ( مافیای حودر!) به قول علما جایز نیست ! در واقع هر آنچه که بر سر این مرتیکه کچل و گنده گوز و دوز بیاد شایسته و بایسته اش هست! چرایش را برایتان می گویم :

در طبیعت تا بوده مکانیسم کنش و واکنش وجود داشته ، تا اونجایی که ذهنم یاری میده ، درخشان در کوس جبهه ضد فیلتر کردن اینترنت کوبیده ولی بزرگترین قدم ها رو در راه فیلتر کردن اینترنت برداشته .... چه طوری؟ درخشان یک جور تابلو کن محله ! یعنی اون چیزهایی که کسی حتی فکرش رو هم نمی کنه که قراره فیلتر بشن ، رو روو می کنه و انگشت حمایت روش میزاره ، با طرح این پرسش که مبادا این سایت فیلتر بشه پروژشو ادامه می ده و انقدر میگه تا بالاخره کار از کار بگذره . یک ایضا هم زیر اسم مسعود بهنود و نشریه اینترنتی روز آنلاین  هم که به برکت شرکت مخابرات فیلتر بشن انشاالله بزنید . تشکر ...

گفتم فیلترینگ ، این را هم با تاسف بگم که پادکست ها یا رادیو های شخصی اینترنتی هم زیر آماج فیلترینگ دارن جان می دهند و می سوزند ولی نمی بازند . پادکست نشریه اینترنتی  هفت سنگ از آن جمله است ...